یخ‌هایی که تسلیم اراده‌ها شدند!

چند روزی بود که با تمام شدن امتحاناتم بعد از چند هفته برای دیدن پدر و مادر به سبزوار آمده بودم، که از قطع شدن گاز مناطقی از شهر به خاطر سرمای کم‌سابقه‌ی هوا و افت فشار گاز، باخبر شدم.

مشکلی برای مردم شهرم پیش آمده بود که باید به فکر چاره‌ای می افتادم؛ باید کاری می‌کردم، برای مردمی که حقشان بیشتر از این‌هاست؛ برای مردمی که ثابت کرده‌اند پای کار انقلاب ایستاده‌اند؛ مردمی که گلایه از انقلاب ندارند بلکه اتفاقا از عدم «انقلابی‌گری» و از آنهایی که انقلاب را دکان خود کرده‌اند، گلایه‌مندند!
این وضعیت هم عرصه‌ای بود مثل همه‌ی عرصه‌های قبلی… اگر در بلای سیل و زلزله و کرونا و در عرصه‌ی علم و فرهنگ و تبیین توانستیم تهدید ها را به فرصت تبدیل کنیم،‌ چرا اینجا دست روی دست بگذاریم؟!

بسم‌الله گفتم و اول از همه با یکی از نیروهای جهادی شهر تماس گرفتم، خیلی کوتاه موضوع را مطرح کردم و از فرصتی که به دنبال تهدید به وجود آمده بود برایش گفتم؛ همزمان با یکی از مسئولین شهر تماس گرفتم و پیشنهادم را با او هم درمیان گذاشتم، گفت:« فعلا کار سازمانی پیش می‌ره، اگه نیاز به کاری بود خودم خبر میدم».
فعلا باید منتظر خبر می‌ماندم ولی هنوز نگران بودم، مخصوصا این که در راه برگشت به خانه دیدم مردم برای پر کردن کپسول‌های گاز در هوای سرد کنار خیابان صف کشیده‌اند؛ آماده شدیم برای فردا و جلسه هماهنگی بین نیروهای جهادی و طلاب تا خودمان دست به کار شویم و کمکی بکنیم…

ساعت حدود ۶ صبح بود که آقای مسئول تماس گرفت و گفت :«خدا رو شکر فشار شبکه سبزوار الان پایدار شده و میتونیم دوباره گاز‌های قطع شده رو وصل کنیم، فقط یک تعداد نیرو میخواهیم برای یکی یکی وصل کردن گاز خانه‌های مردم …»
با مسئولین شرکت گاز هماهنگ شدیم و گفتند حدود ۲۵ نفر نیرو لازم است. همان موقع با سرگروه‌ها و یکی از اساتید حوزه علمیه سبزوار تماس گرفتم و تقاضای نیرو کردم، قرار شد ساعت ۸ صبح هر تعدادی که امکان داشت جلوی اداره گاز آماده باشند تا آموزش ببینیم و وارد عمل شویم.
همزمان با دوستان جهادی که میشناختم هم ارتباط گرفتم؛ با وجود هوای سرد و یخ زدگی و … اکثرا همه بی عذر و بهانه قبول کردند که راس ساعت حاضر باشند.
به موقع داخل سالن شرکت گاز حاضر شدیم و هرچند نفر همراه یکی از مامورین به سمت محله های دچار قطعی گاز رفتیم.

الحمدالله با همین اطلاع‌رسانی محدود و بدون هیچ فراخوان و درخواست رسمی، در بازه تقریبا دو ساعته بیش از ۷۰ نفر نیروی جهادی جمع شدند و به کمک مردم شتافتند و قبل از اذان ظهر گاز تمام منازل قطع شده متصل شد؛ البته ناگفته نماند تعداد بیشتری هم تماس گرفتند و به خیلی ها اعلام کردیم که دیگر نیاز به حضور شما نیست و نیرو به قدر کافی داریم. نزدیک ظهر نیروها میگفتند مطمئنید مشکل تمام شده و دیگر کاری نیست؟! آخر دلشان نمی آمد این‌ها بروند و مردم را در سرما تنها بگذارند.

یادداشت: امیرحسین ارشادی‌پور

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *