• صفحه اصلی
  • >
  • ویژه
  • >
  • مسئله کشف حجاب، نقطه‌ اوج مقابله آیت‌الله حائری با حکومت پهلوی

مسئله کشف حجاب، نقطه‌ اوج مقابله آیت‌الله حائری با حکومت پهلوی

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جهادگران حوزوی، حوزه‌ی علمیه‌ قم که روزگاری با هدف اهتمام به امور دینی تأسیس و سپس احیا شده بود، توانست با اقدامات زعمای آن منشأ تحولی عظیم در ایران گردد و مسیر تحولات سیاسی اجتماعی آن را به‌گونه‌ای دیگر رقم زند. مبارزات روحانیت در زمینه مسائل فرهنگی راه مبارزه جدی سیاسی را علیه حکومت وقت باز کرد. روحانیت با قدرت زیادی توانست با ایستادگی در برابر کشف حجاب و استبداد داخلی، مانع از پیشبرد اهداف ضددینی رژیم پهلوی گردد. با روی کار آمدن نسل جدیدی از روحانیت در حوزه علمیه قم با زعامت امام خمینی مبارزات حوزه از عرصه فرهنگی به صحنه سیاسی جامعه کشیده شد و نتیجه آن شکل‌گیری نهضت اسلامی و تغییر رژیم در ایران بود.

حوزه علمیه قم از همان اوان تاسیس، تمام هم خود را صرف ایجاد تحولاتی عمده در جامعه اسلامی ایران کرده و در این راه موفق به ایجاد تحولاتی گردید. یکی از مسائل بسیار مهم برای روحانیت ایجاد تحولات فرهنگی در سطح کشور بود که در این راستا این قشر را ناگزیر از برخورد با نظام حاکم ساخت. در سرتاسر حکومت پهلوی زعمای حوزه علمیه قم در زمینه فرهنگی واکنش‌های مهمی از خود نشان دادند که در برخی از موارد موفق به تغییر عملکرد رژیم شده و در مواردی نیز با مبارزه و مقاومت مانع از به ثمر نشستن چالش‌های فرهنگی عصر خود شدند.

مسئله‌ کشف حجاب، نقطه‌ اوج تنش میان حاج شیخ و رضاخان

مسئله‌ی کشف حجاب و متحد الشکل کردن لباس،نقطه‌ی اوج تنش فرهنگی میان حکومت پهلوی و حوزه عصر آیت‌الله حائری بود؛ به­ گونه­‌ای که در همین ماجراست که شاه به‌طور علنی احترام حاج شیخ را کنار گذاشته و به تندی مقابل وی می‌ایستد. نکته مهم اینکه یکی از مواردی که شیخ عبدالکریم به رغم ملایمت رفتار خود، در مقابل سیاست‌های رضاشاه ایستاد همین مسئله بود. بنابراین بر سر مسائلی چون حجاب زنان، استفاده از کلاه شاپو برای مردان و تغییر لباس روحانیون موجی از تنش‌های میان حکومت و آیت‌الله حائری مشاهده شد. رضاشاه در ششم دی‌ماه ۱۳۰۷ شمسی قانون متحدالشکل شدن لباس را از تصویب مجلس گذراند و در دستور کار قرار داد. این قانون شامل چهار ماده بود. طبق ماده‌ی اول این قانون، کلیه‌ی اتباع مذکور ایران مکلف به پوشیدن لباس متحدالشکل بودند.

ماده‌ی دوم قانون مذکور پیرامون استثناشدگان از این قانون بود. ماده‌ی سوم به مجازات‌های متخلفان می‌پرداخت و ماده‌ی چهارم مبنی بر اجرای این قانون از ابتدای سال ۱۳۰۸ در شهرها و حداکثر تا پایان سال در خارج از شهرها بود.[۱] هشت طبقه‌ای که بر طبق ماده‌ی دوم این قانون از پوشیدن لباس مستثنا شدند از این ‌قرار بودند: ۱-مراجع تقلید ۲- مراجع امور شرعی دهات در صورت موفق شدن در امتحان ۳- فقیهان اهل سنت ۴-امامان جماعت دارای محراب ۵- محدثین که از طرف دو نفر مجتهد اجازه‌ روایت داشته باشند. ۶- طلاب شاغل به تحصیل که از عهده‌ی امتحان برآیند. ۷-مدرسین فقه و اصول و حکمت الهی ۸- روحانیون ایرانی غیرمسلمان.[۲]

در پی این قانون، شاه با همسر و دختر خود به مجلسی وارد شد و همانجا چادر از سر آنان برداشت و بدین وسیله کشف حجاب را به‌طوررسمی اعلام نمود. خود نیز با استفاده از کلاه شاپو این تغییر را آشکارا برقرار ساخت. با تصویب قانون متحدالشکل شدن لباس، سلطه‌ی رضاشاه بر نوع پوشش روحانیت نیز شدت گرفت. حکومت سعی کرد با صدور«جواز عمامه» ضمن نظارتبر حوزه‌های علمیه و روحانیت، از تعداد روحانیون بکاهد. به همین دلیل در قانون مصوبه ۱۵ اسفند ۱۳۰۷شمسی تنها روحانیون و طلابی مجاز به استفاده از لباس روحانیت بودند که از طرف وزارت معارف و بر طبق اساسنامه مخصوص، در امتحان شرکت کرده و تصدیق طلبگی دریافت نمایند. «مجتهد مجاز» هم کسی بود که از یکی از مراجع تقلید، تصدیق و اجازه‌نامه اجتهاد در دست داشته باشد. بدین ترتیب روحانیونی که تصدیق طلبگی نداشتند ناچار باید به لباس متحدالشکل درمی‌آمدند.[۳]

الزام طلاب به استفاده از لباس متحدالشکل

بر اساس این قانون، طلاب نیز برای تغییر لباس تحت فشار قرار گرفتند. «مأموران شاه،درمدرسه‌ی فیضیه طلبه‌ها را اذیت می‌کردند و عمامه از سرشان برمی­داشتند، به این بهانه که آنان را متحدالشکل سازند. هر روزصبح، یکی از پاسبانان به مدرسه می‌آمد و طلبه‌ها رابه شهربانی می‌برد و از آنان التزام می‌گرفت که متحد الشکل شوند. طبعاً یکی دونفر از طلبه‌ها التزام می‌دادند و آزادمی‌شدند.آنها برای فرار از دست مأموران،از قم بیرون می‌رفتند.روزها در بیابان­‌ها و باغ‌های اطراف شهر زندگی می‌کردند و شب‌هنگام به مدرسه بازمی‌گشتند».[۴]

به­ محض علنی شدن مسئله‌ی کشف حجاب که اینک دامان روحانیت را هم گرفته بود، توجه به سمت حوزه‌ی علمیه‌ی قم و عکس‌العمل روحانیت نسبت به این قضیه و در رأس همه شیخ عبدالکریم حائری افزون گشت. مردم و علمای قم به آیت‌الله حائری اصرار کردند که در قضیه مداخله کرده، تلگرافی به تهران بفرستد، اما حاج شیخ نمی‌پذیرفت. فشار و اصرار هر روز بیشتر می‌شد، و کار را به جایی رساند که آیت‌الله میرزا مهدی بروجردی گفت: «اگر چیزی به شاه ننویسی، خودمان به اسم شما می‌نویسیم». گفته شده که آیت‌الله حائری عمامه‌اش را به زمین زد و اظهار کرد: «والله تکذیب می‌کنم».[۵] آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری نیزدر این مجلس به شیخ چنین گوشزد کرد که «می‌دانید پهلوی می‌خواهد ایران را نصرانی کند؟!»آیت‌الله حائری پاسخ داد: «می‌دانم، ولی شما می‌خواهید که من کاری کنم که او زودتر چنین بکند».[۶] با وجود این اعلام موضع از جانب حاج شیخ، از حجم فشارها کاسته نشد تا جایی که کار به اهانت به ایشان نیز کشیده شد.

میرزا محمدتقی اشراقی می‌گوید: «قبل از ظهر روز یازده تیر ۱۳۱۴ به منزل آقا شیخ رفتم، دیدم که آقا شیخ روی زمین نشسته و تکیه بر دیوار داده، عمامه‌اش روی زمین افتاده و وضع بدی بود. از یکی پرسیدم چه شد؟ گفت: عده‌ای آمدند به حاج شیخ حمله کردند، اهانت‌های بدی کردند و… که چرا برای رضاشاه تلگراف نمی‌فرستد، رفتم کنار حاج شیخ نشستم، دلداریش دادم، کمی بهتر شد. از ایشان برای خلاصی از آن محیط و احتمال ایجاد مزاحمت عده دیگر و… دعوت به منزلم نمودم. ایشان پذیرفت. با هم به منزلم رفتیم. بعد از نماز و استراحت که حالش بهتر شد گفتم: آقا شما عالم هستید، آیت‌الله و مرجع تقلید مسلمین هستید، وضع طوری است که باید تلگراف کنید و الّا حیثیت شما آلوده به تهمت می‌شود…»

بدین ترتیب با اصرار، حاج شیخ راضی به ارسال تلگراف به شاه شد اما شاه جواب تلگراف را نداد و به جای آن، عصر ۱۲ تیر ۱۳۱۴ از نخست وزیری جواب تلگراف دریافت شد که سراسر تهدید و تحقیر بود. پس از ارسال این تلگراف، رضاشاه به قم آمده و با ورود به منزل آیت‌الله حائری، بدون سلام و جواب، با غضب و عصبانیت گفت: «رفتارتان را عوض کنید وگرنه حوزه‌ی قم را با خاک یکسان می‌کنم. کشور مجاور ما، ترکیه، کشف حجاب کرده و به اروپا وصل شد و ما باید این کار را بکنیم» و بدون تأمل برای شنیدن جواب با غضب بیرون رفت و دستور داد چند تن از علما، ازجمله حاج علی‌اصغر سلامت، شیخ مهدی مازندرانی و حاج میرزا محمدحسین فاضل اصفهانی را دستگیر و تبعید کردند.[۷] حاصل ارسال تلگراف و حضور رضاشاه در قم، چیزی جز اجرا شدن هرچه سریع‌تر قانون در شهر قم نبود. در همین راستاست که آیت‌الله حائری می‌فرمود: «دیدید که اگر تلگراف نمی‌کردم، یک عده گرفتار نمی‌شدند و هم این‌قدر تسریع در متحد الشکل شدن قم نمی‌شد».[۸]

کمتر از ده روز بعد در ۲۱ تیر ۱۳۱۴شمسی مسجد گوهرشاد به گلوله بسته شد و بعد از ۶ ماه، کشف حجاب، اجباری و وسعت دستگیری طلاب بیشتر شد.[۹] فشار دولت به حدی بود که امام خمینی در این خصوص فرمود: «نمی‌توانیم تلخی آن روزها را برای شما تشریح کنیم».

مقارن با همین اوضاع بود که آیت‌الله حائری مؤسس حوزه‌ی علمیه‌ی قم، بیماری قلبی شدیدی گرفت. سخت‌گیری بر طلاب به حدی رسیده بود که آیت‌الله محمدتقی خوانساری در جلسه‌ای به طلاب گفت: «همه متحدالشکل می‌شویم، اول خودم لباس‌ها را درمی‌آورم، البته قبل از این با آقا شیخ مشورت می‌کنیم، برای کسب تکلیف». بنابراین چند نفر را جهت کسب تکلیف نزد حاج شیخ فرستادند. آیت‌الله حائری گفته بود: «هرگز سنگر را رها نکنید، ظلم خواهد رفت و شما باقی خواهید ماند، امروز سرپرست ما امام زمان (عج) است، رابطه‌تان را با او محکم کنید.» آیت‌الله صدر نیز که در این جلسه حضور داشت وضعیت طلاب را به حاج شیخ گزارش داد: «طلاب را دسته‌جمعی برای تغییر لباس به شهربانی می‌برند».ایشان با شنیدن این خبر حالش خراب شد و به حال غش افتاد و پس از بهبودی نسبی گفت: «امروز تکلیف را روشن می‌کنم» و در زمانی که رئیس شهربانی و فرماندار به دیدن ایشان به باغ سالاریه رفتند، قضیه‌ی برخورد با طلاب را مطرح نمود. آیت‌الله در مقابل انکار آنها اظهار کرد: «نمی‌خواهم خونی ریخته شود و الّا به شما می‌فهماندم که قدرت دست کیست؟!» ظاهراً پس از این مکالمه، تعقیب دسته‌جمعی طلاب متوقف شد.[۱۰]

از طرف دیگر آیت‌الله حائری از طلاب خواست که جانب احتیاط را رعایت کرده و به صورت سه یا چهار نفری به خیابان، مجالس و تشییع جنازه نروند و در جایی تجمع نداشته باشند تا کمتر به چشم بیایند. روزی که طلاب را نصیحت می‌کرد، آه سردی کشید و فرمود: «آقایان اسلام رفت، ما باید اسلام را حفظ کنیم، اصحاب امام حسین (ع) می‌دانستند در روز عاشورا کشته خواهند شد، امّا می‌گفتند باید بجنگیم و لشکر کوفه را سرگرم کنیم تا عمر حجت خدا یک ساعت زیاد شود. ما هم وظیفه‌مان همین است. آقایان اسلام رفت، ما باید با درس خواندنمان کاری کنیم که اسلام دیرتر برود.»[۱۱]

آیت‌الله حائری برای حفظ حوزه‌ی علمیه‌ی قم آن‌قدر صبر و حوصله به خرج داد که از قول رضاشاه نقل شده که: «تمام علما را از بین بردم جز این یک نفر (حائری)، این را هم اگر برمی‌داشتم، اسلام را برمی‌داشتم».[۱۲] آقابزرگ تهرانی نیز اظهار کرده است: «آیت‌الله حائری مطمئن بود که مقصود رژیم در تمام سختگیری‌ها خود اوست و اقدامات رژیم، ایشان را مورد هدف قرار داده است و از گوشه و کنار نیز بر ایشان فشار می‌آوردند که کاری بکند تا بهانه به دست رژیم بدهد، اما او هوشیار بود و از این مطالب غافل نبود، اوضاع زمانش را می‌شناخت و به این نتیجه رسیده بود که تا زمانی حکومت او را به حال خود واگذاشته، صبر و سکوت و بردباری برای آن هدفی که داشت و خود را وقف آن کرده بود، مفیدتر است».

مروری بر مبارزات فرهنگی آیت‌الله بروجردی در دوران پهلوی

ممانعت از رژه‌ی دختران
آیت‌الله بروجردی در خصوص کشف حجاب، همپای سایر روحانیون به مقابله پرداخت. ایشان در یکی از ملاقات‌های خود با شاه به او تذکر داد که مسائل اسلام را رعایت کند. آیت‌الله پس از اینکه عکس‌هایی را که از خانواده محمدرضاشاه پهلوی با لباس نامناسب مشاهده کرد، دیگر اجازه‌ی ملاقات با شاه را نداد و رابطه‌اش را قطع کرد.

در زمان دولت اقبال نیز واقعه‌ای رخ داد که واکنش آیت‌الله را برانگیخت. ماجرا از این قرار بود که به مناسبت روزآزادی زن‌های ایرانی از قید اسارت (کشف حجاب) در ۱۷ دی‌ماه، طبق بخشنامه‌ای مقرر شده بود که تمامی دختران دبیرستانی مدارس موظف‌اند با شورت و بلوز سفید رژه بروند. انتقال این خبر به آیت‌الله بروجردی که باحضور فرماندار، رئیس شهربانی و شهردار قم به خدمت ایشان مصادف شد، او را به شدت عصبانی کرد: «مملکت را برای این می‌خواهند که دختران مردم را به زور در این سرمای سرد به خیابان­‌ها بکشانند و آنها را آن­طور نشان بدهند و بگویند اینها از قید اسارت آزادشده‌اند. چه اسارت و چه آزادی؟ بی‌بندوباری و این نحوه عمل‌ها آزادی است، و رهایی از قید اسارت است؟ چرا دست برنمی‌دارند؟ چرا این همه مردم را اذیت می‌کنند؟» ایشان افزود: «این یکی دو روز که چنین اعلانی شده است آن قدر به وسیله‌ی تلفن و تلگراف و طومار به من مراجعه کرده‌اند که هرطور شده جلو این کار گرفته شود، و من نمی‌دانم به چه کسی بگویم، هیچ‌کس عمل نمی‌کند، همه دروغ می‌گویند. مملکت را برای مردم نمی‌خواهند، همه‌اش حرف است. برای این کارها می‌خواهند».

فرماندار و رئیس شهربانی با مشاهده‌ی ناراحتی آیت‌الله به ایشان عرض کردند که می‌توانند در ملاقات هفتگی خود با مرکز، عصبانیت ایشان را در خصوص این قضیه منعکس نمایند. آیت‌الله بروجردی با صدای رسا فرمود: «بله، بگویید، بگویید، می‌گوید من دیگر مأیوسم و کار به شما ندارم. این چه وضعی‌است که برای دختران مردم به وجود آورده‌اید؟[۱۳] بگویید فلانی ناراحت است. کاری برای مملکت نمی‌خواهید بکنید. دروغ می‌گویید. نمونه‌ی کارشان هم همین است که در این هوای سرد دستور داده‌اید که دختران رژه بروند، رژه‌ی دختران چه دردی از دردهای مملکت چاره می‌کند، جز بی‌عفتی و بی‌آبرویی در برابر نگاه بیگانه…» شبِ پیش از ۱۷ دی بود که جراید نوشتند: «به واسطه‌ی سردی هوا رژه‌ی دختران در خیابان­هادر روز ۱۷‌ دی لغو شده است».[۱۴]

———

پی‌نوشت‌ها:

۱. علیرضا پیروزمند، تحول حوزه‌ی علمیه و روحانیت، قم، کتاب فردا، ۱۳۹۲، صص ۲۷۲-۲۷۳

۲. روح‌الله حسینیان، تاریخ سی‍اسی ت‍ش‍یع تا ت‍ش‍کیل حوزه علم‍یه قم (م‍ق‍دمه‌ای ب‍ر ان‍قلاب اس‍لامی ایران)،ت‍هران، م‍رک‍ز اس‍ن‍اد ان‍قلاب اس‍لامی، ۱۳۸۰، ص ۳۹۰

۳. سازمان اسناد و کتابخانه‌ی ملی ایران،شماره بازیابی ۱۴۲۴-۲۹۱، سند شماره ۱

۴. «تأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم به روایت خـاطره: مصاحبه با آیت‌الله شیخ محمدصادق تهرانی»، یاد، شماره ۴، پاییز ۱۳۶۵، ص ۳۸

۵. خاطرات آیت‌الله گرامی، تدوین محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱، ص ۹۹

۶. محمدتقی فلسفی، خاطرات و مبارزات، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶، صص۸۱-۸۴

۷فصلنامه یاد،سال ۳،شماره۱۱،تابستان ۱۳۶۷، صص ۲۷-۲۸

۸. محمدحسین منظورالاجداد، مـرجعیت در عـرصه اجـتماع و سیاست:(اسناد و گزارش‌هایی از آیات عظام نائینی،اصفهانی،قمی،حائری و بروجردی:۱۲۹۲-۱۳۳۹ ش)، تهران،شیرازه،۱۳۷۹، صص ۳۲۸-۳۲۹

۹. روح‌الله خمینی، صحیفه امام، جلد ۳، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، ص ۲۹۹

۱۰. روح‌الله حسینیان، پیشین، ص ۴۵۳

۱۱. محمد شریف رازی، آثار الحجه یا تاریخ و دائ‍ره‌ال‍م‍‍ارف ح‍وزه‌ی علم‍ی‍ه ی قم، جلد ۱، قم، بی‌نا، بی‌تا، ص ۵۳

۱۲. حمید بصیرت منش، علما و رژیم شاه، چاپ دوم، تهران، عروج، ۱۳۷۸،صص ۲۴۷۲۴۸

۱۳. علی دوانی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت‌الله بروجردی، تهران، مطهر، ۱۳۷۲، صص ۴۰۷-۴۰۸

۱۴. سید یاسم گورایی، پیشین، ص ۱۱۶

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *