بایگانی برچسب ها: هفت خان شستن

خاطرات| چسبِ نچسب…

دو ساعت مانده به افطار رفتیم دارالرحمه. آن روز یک میت بیشتر نداشتیم گفتم سریع غسلش می‌دهیم و برمی‌گردیم خانه. بدن میت را بررسی کردم که مانعی رویش نباشد بعد غسل اول، غسل دوم و غسل سوم را انجام دادیم. می‌خواستم بروم کفن میت را بیاورم که استاد معارف گفت: «مژگان ، این چیه روی […]

خاطرات | سردخانه تنگ بیمارستان شهید چمران…

سه هفته از فعالیتم توی کارگاه تولید ماسک می‌گذشت. دلم می‌خواست برای کمک به کادر درمان هم داوطلب شوم؛ اما چو افتاده بود که آقایان خانم‌های کرونایی را تیمم می‌دهند. برای همین تصمیمم عوض شد. به یکی از دوستانم که از بچه‌های کانون رهپویان بود و مسئول دارالرحمه را می‌شناخت، گفتم: «شماره ام رو بده […]