به گزارش پایگاه اطلاعرسانی جهادگران حوزوی، ماهنامه خطجهاد در شماره پنجم، پای صحبتهای حجت الاسلام و المسلمین استاد اسحاقیان، مدیر مدرسه علمیه امراللهی قم نشسته و با ایشان درباره «اهمیت خدمترسانی در طی مراحل خودسازی» گفتگو کرده است. در ادامه متن گفتگوی روح الله جلالوند، سردبیر نشریه را با ایشان میخوانید:
در این رابطه بخوانید
♦ طلبه اهل آفریقا: تفکرات مختلف از طریق خدمات اجتماعی، به دنبال جذب مخاطب در آفریقا هستند
اشاره:
بعضیها خود را وقف آرمانشان میکنند. حجتالاسلام و المسلمین شیخ قدمعلی اسحاقیان هم خود را وقف دین کرده است. از ۱۶ تا ۲۲ سالگی مرارت اسارت در زندانهای رژیم بعثی را تحمل کرده تا خدا نعمت کسب علم و معنویت از محضر آیتالله یحیی انصاری شیرازی را در جوار حضرت معصومه علیهاالسلام نصیبش کند. در ۲۴ سالگی به سفارش استاد و به دست آیتالله العظمی اراکی معمم شد. سالهاست که سیر تربیت و تعلیم طلاب را تنظیم نموده و بیوقفه تمام تلاش خود را به کار میگیرد. با تهدید داعش، خود و شاگردانش عازم میشوند. شهدای روحانی مدافع حرم؛ مالامیری، بیاضیزاده و کریمیان نیز رشدیافتگان همین مسیرند. حجت الاسلام والمسلمین استاد اسحاقیان اکنون مدیر مدرسه علمیه امراللهی قم بوده و کتاب «تنهای محجر» بخشی از زندگی پرفراز و نشیب اوست.
خدمترسانی در مبانی و منابع دینی چه جایگاهی دارد؟
ضرورت دینی و انسانیاش معلوم است. علمای علم اخلاق برای درجات کمال سه پله قائلند؛ پله اول: «تَرک الأذی» (نیازُردن)، پله دوم: «تحمل الأذی» (نرنجیدن) که حکایات متعددی دارد؛ مثلاً «سید هاشم حدّاد» را تحمل اذیت های یکی از بستگان همسرش به تجرّد روح رساند.
پله سوم و آخرین درجه کمال، «ایجاد راحه لالغیر» است که امروزه «خدمترسانی» نامیده میشود. کسی که دو پله اول خودسازی را بگذراند تازه میرسد به اینکه برای دیگران راحتی ایجاد کند. «لالغیر» اطلاق دارد؛ فقط مخصوص علما یا حتی همه انسانها نیست بلکه کمک به حیوانات را نیز شامل میشود.
«ایجاد راحه للغیر» از کارهای کوچک شروع میشود. در کارهای تربیتی سفره انداختن و جمع کردن در یک جمع بسیار مهم است. حتی اگر در هر حجره یک خادم بگذارند باز هم کارهایی میماند که باید خود طلبه این را عمل کند؛ وگرنه در زندگی متأهلی هم به مشکل میخورد.
ما نمیگوییم که طلبه باید ظرفشور و رختشور خانه باشد ولی باید آرزو کند که ایکاش فرصت داشتم و به خانواده خدمت میکردم. دانشآموزانی برای پذیرش به همراه پدرشان به مدرسه ما میآیند. پدر ابراز تشنگی میکند؛ با اینکه چای روی میز است، میبینم دانشآموز تکان نمیخورد یا نمیرود آب بیاورد.
چگونه سایرین و بویژه طلاب به این کار تشویق میشوند؟
بهترین شیوه برای تشویق دیگران، عمل مربی است. مرحوم آیتالله انصاری شیرازی هرجا میرسید کفشها را مرتب میکرد؛ او «لله» انجام میداد. برخی برای خودنمایی و برخی مربیان برای تعلیم انجام میدهند که هیچکدام از اینها درست نیست، بلکه باید بخاطر خدا انجام داد. فیلم بازی کردن نتیجه نمیدهد.
سیره علما درباره خدمت چگونه بوده است؟
آیت الله انصاری شیرازی هیچگاه تبلیغ را رها نکردند. این اواخر در ماه مبارک رمضان رفته بودند کاشان. مردم برای اقامه نماز ظهر منتظرشان بودند. حاج آقا دیر آمدند. عدهای رفتند سراغشان. دیدند کفشهای نمازگزاران را مرتب کرده و گونی نخی را خیس کرده و روی کفشها میکشند. پس از پیگیری علت این کار از ایشان شنیدند «هوا گرم است و اینها روزهدارند؛ وقتی از نماز برگردند کفشهایشان داغ است و اذیت میشوند». اگر مبلّغ دیگری بود میگفت زودتر بروم و موعظهای بکنم و همه را هدایت کنم.
خدمت، ذاتی حوزه و طلبگی و معنویت است. «الذاتی لایُعَلَّل، الذاتی لایغیّر». علم و معرفت و معنویت بدون خدمت قابل تصور نیست.
مرحوم ابوترابی از مبارزان پیش از انقلاب و همراهان امام، اوایل حمله صدام بعنوان نماینده امام در لشکر قزوین وارد جنگ شدند. سال ۵۹ تا ۶۹ اسیر بودند. در سال ۷۹ در اثر سانحه تصادف به تعبیر مقام معظم رهبری شهادتگونه از دنیا رفتند. این مرد الهی وقتی انقلاب به ثمر نشست یک مرد کامل ۴۰ ساله بود که شروع کرد به خدمت. دیگران را هم تشویق میکرد. آزادگان ایشان را بیشتر به خدمت میشناسند تا آزادگی.
آقایی در اسارت گفت دوست داشتم عبادتم ویژه و با دقت خاصی باشد. به دکتری که در جمعمان بود مراجعه کردم گفت «من دکتر جسمم و آن آقای ابوترابی طبیب روح است». نزد آقای ابوترابی رفتم. گفتند «سعی کن به دوستانت خدمت کنی». بیرون که آمدم دیدم گوشه اردوگاه شلوغ شده. یکی از همبندیهایم از رفتن به بیگاری خودداری میکرد. حوصله کار نداشت؛ خیلی وقت بود از خانوادهاش خبری نداشت. به افسر عراقی گفتم «من به جای او میآیم». قبول کرد. رفتم. خیلی هم کار کردم. ظهر که برگشتم تا الله اکبر نماز ظهر را گفتم دیدم نمازم فرق کرده و من که آرزو داشتم هنگام نماز اشک بریزم در حال گریه کردن بودم.
انگیزه خدمت چیست؟
کسی که خدمتی میکند باید بداند در حال طی کردن درجات عالیه عرفان است. این غرض و انگیزه اصلی است. بعضی افراد هستند که خیلی اهل مسائل معنوی نیستند ولی نسبت به خدمت توجه خاصی دارند و میگویند «به این کار عشق دارم». خیلیها که عاقبتبهخیر میشوند، از این راه است. برای یک نیازمند خدمت منحصر به فردی انجام میدهد که اگر او انجام ندهد دیگری وجود ندارد. عدهای میگویند ما این همه نماز و توسل داشتیم ولی فلانی از ما سبقت گرفت _«بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم | وز پیاش سوره اخلاص دمیدیم و برفت[۱]»_ باید به آنها گفت آیا یکبار یک لیوان آب به خاطر خدا دست کسی دادی؟
برای خدا یعنی اینکه چشمداشتی نداشته باشی. بعضی میخواهند رزومه پُر کنند یا عدهای میخواهند بین دوستانشان مطرح شوند. ولی عدهای هستند که کاری به این کارها ندارند. همه اذیتها را مخلصانه تحمل میکنند تا کار پیش رود. او دارد درجات عرفان را طی میکند. بعضیها به برکت همین خدمات نمازخوان میشوند و نسل خوبی پیدا میکنند. دیگرانی که این ریزهکاریها را نمیبینند متعجب میشوند که فلانی از راه نرسیده به کجاها رسیده است! به حالش غبطه میخورم!
طلبه باید از همان اول حس کند محتاج خدمت کردن است. جای اینکه منتظر دوستش باشد تا برود آب بیاورد خودش دنبال این است که به دیگران آب برساند. علما همیشه در خدمترسانی نفر اول بودند. این باید امروز هم باشد. امامجماعتی که از درد مأمومین مطلع نباشد یا هیچ کاری انجام ندهد باید در کارش تجدید نظر کند. حداقل کارش این است که بنشیند و درددل ها را بشنود؛ این یعنی مواسات و همدردی. گاهی اوقات با همین شنیدن، مشکلات فراموش میشود. فطرت و معنویت کار خودش را میکند. جایگاه روحانیت به معنویت بوده و این ها از مصادیق معنویت هستند.
بعضیها با خدمتشان منت میگذارند؛ طرف مقابل هم میفهمد و شرمنده میشود. «لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُم»[۲] و «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُم بِالْمَنِّ وَ الْأَذى»[۳]؛ میگوید اعمال باطل شدنی هستند. بعد از کمک کردن طوری زیرچشمی نگاه میکند که کودک هم از لحن و قرائن میفهمد. مریضی را به دوش میگیرد ولی کاری میکند که در راه هزاربار آرزو میکند که خدایا مرگ مرا برسان که او اینچنین منت نگذارد.
شخصی نقل میکرد پدرم بیش از نود سال سن داشت؛ او را با افتخار برای جابجایی به دوش میگرفتم. شبی در کوچهای لغزنده که پدرم بر دوشم بود و مدام زمین میخوردم، دیدم پدرم زیرلب به خدا میگوید «خدایا برای من بس است و نمیخواهم دیگران بخاطر من اذیت شوند». همین پسر هم بالای نود سال عمر کرد و فرزندان همین برخورد محترمانه را با ایشان داشتند.
برنامه مدرسه برای خدمت چیست؟
مدرسه به صورت سمبلیک اردوی جهادی میبرد و از سال ۹۸ تا کنون تعداد قابل توجهی اردوی جهادی برگزار کرده است. اما مهم روحیه افراد می باشد. روزهای تعطیل که امور به دست خود طلاب است، مدرسه تمیزتر و مرتبتر به نظر می آید. برقراری نظم و نظافت در یک خانه دو سه نفره با این امکانات موجود چندین ساعت وقت میخواهد. پس در ساختمانی که ۱۰۰ نفر مداوم در آن حضور دارند، هر لحظه بخواهی فیض خدمترسانی آماده است. خانوادههای طلاب به طور معمول جلوترند؛ چون مردان در سیاهههای سواد هستند و خانوادههایشان در نورانیت کار و خدمت پیش میروند. طلاب سعی کنند این فیضها را دریابند. روزهای تعطیل چند طلبه و استاد کتابخانه، حجرات، مدرَس ها و سالن ها را مرتب و تمیز میکنند. ایجاد این روحیه برای طلبهها از نان شب واجبتر است.
منابع:
[۱] حافظ
[۲] سوره محمد صلی الله علیه و آله آیه ۳۳
[۳] سوره بقره آیه ۲۶۴
جهت دریافت فایل نشریه به آدرسهای زیر مراجعه کنید:
کانال اختصاصی نشریه در پیامرسان ایتا
نسخه مطالعه نسخه چاپی نسخه دیواری