تقاضا برای حضور پررنگ روحانیت در چرخه اثر اجتماعی همیشه وجود دارد ولی باید به فکر زمینهها و روشهای نوین عرضه محتوای دینی در جامعه باشیم.
سجاد علیمحمدی از جهادگران حاضر در امدادرسانی زلزله خوی در خصوص فعالیت طلاب جهادی در مناطق زلزله زده نوشت:
در یک روز کاری دیگر، فلکه آقاصادق را مقصد جهاد و تبلیغ قرار دادیم و با یک تیم سه نفره؛ من وحاج آقا مهدی قربانی و طلبه جهادی علی خوشبخت به کمپ موجود در این منطقه وارد شدیم. بیش از ۴۰ چادر در این کمپ برپا شده بود و مملو از کودکانی بود که درگیر سرما و زلزله و دوری از خانه های امن خود شده بودند.
به محض اینکه رسیدیم، بچه ها را دور خود جمع کردیم و استارت بازی و سرگرمی را زدیم. پدر و مادرها که چه بسا حال و حوصله درستی بخاطر وضعیت موجود نداشتند، رضایت خود را از مشغولیت بچه ها ابراز کردند. در میان خرسندی از طلابی که بانی این سرگرمی شده بودند تعجب بر چهرههایشان نقش بسته بود.
حدود ۳۰ کودک و بچه ۴ تا ۱۲ ساله دور ما جمع شدند و وقتی طلاب عمامه به سر با لباس بسیجی را همراه خود در جست و خیز کودکانه شان میدیدند، ذوق و شوق مضاعفی در چهرههایشان موج میزد. ماجرای نیمروز تبلیغی و کار فرهنگی ما در کوران زلزله بقدری جذاب بود که از سردی هوا و پسلرزههای گاه و بیگاه و اخبار منفی عبور کرده بودیم.
در واقع انرژی و صفای کودکان از طرفی و همراهی و خرسندی خانوادهها از طرفی دیگر ما را به این نتیجه میرساند که تقاضا برای حضور پررنگ روحانیت در چرخه اثر اجتماعی همیشه وجود دارد ولی باید به فکر زمینهها و روشهای نوین عرضه محتوای دینی در جامعه باشیم.
سلفی پایانی اما طعم متفاوتی داشت. یادآور این عبارت معروف یکی از چریکهای قدیمی بود که در موقعیت های سخت، زمزمه میکرد: دیگر نباید خفت.آری وقتی با صمیمیت و خلاقیت و کارتیمی میتوان فاتح قلبها شد و اعتمادها را جلب نمود چرا تاخیر چرا تردید
نویسنده : سجاد علیمحمدی