به گزارش پایگاه اطلاعرسانی جهادگران حوزوی، دشمنان همواره در تاریخ انقلاب اسلامی به دنبال گرفتن ماهی از آب گلآلود بودند و به همین دلیل به هر دری میزدند تا انقلاب را زیر سوال ببرند؛ از همینرو به سراغ قشر روحانیت میروند چرا که همواره یکی از مهمترین اهداف جریانسازی رسانهای دشمنان انقلاب، حرکت علیه روحانیت بوده و همواره تلاش شده تا تمام مشکلات کشور و ملت به روحانیت نسبت داده شود.
در این گزارش به سراغ روحانی رفتیم که از ابتدای طلبگی تاکنون در همه جا حضور داشته از جهاد در دفاع از حرم گرفته تا جهاد سازندگی، از منبر و خطابه و جهاد تبیین گرفته تا خدمت به مردم سیلزده و زلزلهزده…
حجتالاسلام روحالله ترابینسب اصالتاً اهل شهرستان ساری و طلبه حوزه علمیه قم بوده و در دستگاه اجرایی مشغول ارائه خدمت است؛ محل انجام خدمات فرهنگی، تبلیغی و جهادی وی مازندران است.
همان ابتدای صحبتمان تاکید کردند که این مصاحبه از باب تمجید و تعریف نیست ولی میخواهند این خدمات بازگو شود؛ البته مردم طی این مدت به عینه روحانیت را کنار خودشان دیدند و خدمات آنان را مشاهده کردند که اگر مشکلی از جمله سیل و بلایا بیاید روحانیت در خط مقدم است و خدمترسانی میکند.
جهاد تبیین در خیلی از فعالیتها گنجید
حجتالاسلام روحالله ترابینسب میگوید: از همان ابتدا براساس تکلیف طلبگی دو کار را در دستور کار قرار دادم، یک موضوع حوزه خطابه، منبر، هیأت و موضوع دیگر خدمترسانی در حوزه اجتماعی و سازندگی بوده است.
همه گروه به این باور رسیدیم که حضور روحانیت از زلزله بم و خرمآباد گرفته تا سیل گلستان، لرستان، خوزستان و مازندران یک تکلیف است و به آن اعتقاد کامل داشتیم.
وی اضافه میکند: البته حوزه تخصصی بنده بحث روایتگری دفاع مقدس است، برای اینکه از علم روز استفاده کنم بهصورت تخصصی در مقطع کارشناسی در حال تحصیل هستم.
از زمانی که مقام معظم رهبری یک قالبی باعنوان جهاد تبیین ایجاد کردند خیلی از فعالیتها در این واژهها گنجید، از هیأت تا دانشگاه و فعالیت در فضای عمومی هیاتها، با همین رویکرد کار کردیم ولی چنین اصطلاحی وجود نداشت و از آن به عنوان فعالیت فرهنگی نام میبردیم.
این طلبه به سالهای قبل برگشت؛ میگوید؛ زمانیکه خدا لطف کرد و وارد حوزه شدم و همان ایام همزمان با عید نوروز فرصتی این شد که وارد راهیان نور شوم و الان ۲۰ سال از آن سال میگذرد و طی سالهای اخیر برای روایتگری ایام نوروز را در اردوی راهیان نور حضور مییابم.
روایتگری با موضوع دفاع مقدس در بیش از ۳۰۰ دانشگاه
وی بیان میکند: موضوع مهم اینکه وقتی برای عملیات راهیان نور روایتگری میکنم آنجا ارتباطی شکل میگیرد و ادامه ارتباط به داخل شهرها هم کشیده میشود؛ تا آنجا که تاکنون در بیش از ۳۰۰ دانشگاه با موضوع روایتگری دفاع مقدس حضور پیدا کردهام.
شور و ذوق خدمت در این روحانی کم نمیشود و زمانیکه از خدمات خود و گروهش سخن میگوید گویی کار نکرده و از روحانیونی نام میبرد که گمنام در حال ارائه خدمت هستند. با این سخنان گریزی به سالهای ۹۲ تا ۹۵ میزند که مسؤولیت بنیاد فرهنگی خاتم الاوصیا را برعهده داشته و از سال ۹۶ به سوریه اعزام شده و دو ماه بعد باز میگردد.
بیش از ۱۰ بار به مناطق زلزلهزده و سیلزده راهی شدم
این طلبه ادامه میدهد: دوباره سال ۹۷ راهی سوریه شدیم تا اینکه اواخر سال ۹۸ به قصه سیل برخوردیم و از سوریه برگشتیم و به همراه گروه راهی مناطق سیلزده شدیم؛ طی آن مدت مسؤولیت گروه جهادی شهدای مدافع حرم مازندران را برعهده داشتم و تاکنون بیش از ۱۰ بار به مناطق زلزلهزده و سیلزده راهی شدیم و بیش از یکمیلیارد تومان کمک کردیم.
در کنار تغسیل و تدفین اموات کرونایی و بعد از قصه سیل و زلزله در بحث سازندگی در داخل استان شهرهای نوشهر و بابلسر خدمت میکنیم و هفته بعد به ساری اعزام خواهیم شد.
ترابینسب اظهار میکند: اواخر سال ۹۸ و عید ۹۹ با شروع قصه پرغصه کرونا خیلی از جهادگران به بحث تولید ماسک، گان و ضدعفونی معابر ورود پیدا کردند و ما هم که دیدیم تغسیل اموات کرونایی روی زمین مانده بود قرارگاه جهادی حضرت موسی بن جعفر (ع) را راهاندازی کردیم و تجهیز، تغسیل و تدفین اموات کرونایی را بر خود تکلیف دانستیم.
تغسیل و تدفین بیش از ۵ هزار میت کرونایی
با راهاندازی این قرارگاه بیش از ۲۰۰ نفر از سراسر استان اعم از خانم و آقا وارد کار شدند که به لطف خدا ۱۸۰ نفر طلبه و ۲۳ نفر بسیجی بودند و تاکنون بیش از ۵ هزار و ۵۰۰ میت کرونایی را تغسیل و تدفین کردند، به ویژه آن روزها که با استرس زیادی همراه بود و خیلی کار سختی بود؛ در روزهایی که خیلیها به اموات خودشان دست نمیزدند این بچهها با جان و دل وسط میدان بودند.
دنبال اموات کرونایی میگشتیم
این طلبه میگوید: با ادامه فعالیتها در هر شهرستانی یک قرارگاه راهاندازی کردیم بهطوریکه تنها استانی بودیم که همه شهرها قرارگاه راهاندازی کردیم، حتی دنبال اموات کرونایی میگشتیم و تمام فعالیتها را مدیون حمایت سپاه و هدایت حجتالاسلام لائینی نماینده ولی فقیه در استان مازندران هستیم.
وی خاطرنشان میکند: البته ضرورتی ندارد این اقدامات را بازگو کنیم؛ چرا که وظیفه داشتیم همانگونه که در زمان جنگ عدهای تکلیف شغلی، شرعی و هم تکلیف عشقی خود دانستند و به جنگ با دشمن رفتند، در جبهه کرونا هم عاشقانه باوجود همه نگرانیها و مشکلات وارد معرکه شدیم.
خانواده همراه
این طلبه در خصوص همراه بودن خانواده با فعالیتهای جهادیاش اینطور بازگو میکند: اینکه بگوییم به خانواده سخت نمیگذرد باید بگوییم قطعا به خانواده سخت میگذرد ولی چون نگاهمان تکلیف محور است خانواده هم در کنار ما هستند و تلاش میکنند از این مسیر جانمانند؛ این شعار نیست و خدا را شاکریم خانواده در همه ایام مثلاً در ایام راهیان نور با من همراه هستند و به لطف خدا این روحیه را دارند.
الان پسرم ۱۷ ساله است و دارد باب روایتگری اردوهای جهادی را باز میکند؛ البته ما عضو کوچکی از جمع طلبههایی هستیم که نامی از آنان نیست و با پشتکار و همت والا همچنان در این جبهه درحال خدمترسانی هستند.
*محبت اهل بین نقطه اشتراک رزمندگان دفع مقدس و مدافعان حرم
این روحانی جهادگر ادامه میدهد: نکتهای که همواره ذهنم را به خود مشغول کرده این بود که بچههای سوریه که به عنوان مدافع حرم حضور داشتند و لباس دفاع از حرم پوشیدند چه ارتباطی بین اینها با شهدای ۸ سال دفاع مقدس بود، حتی خیلی از آنان متولد نشده بودند ولی در دفاع از حرم همان کاری را کردند که رزمندگان کردند. بعد از سالها به عینه لمس کردم باید نقطه اشتراکشان محبت به اهل بیت بوده باشد که اینها را حول یک محور جمع کرد.
ترابینسب اضافه میکند: اینکه افرادی با انگیزه مشترک یکی در قتلگاه فکه در سال ۶۰ شهید میشود و یک نفر بعد از شهادتش به دنیا میآید ولی از همان انسان الگو میگیرد و ۳۴ سال بعد در دفاع از حرم به شهادت میرسد، نمونه عینی شهید عبدالوهاب زارع شهید بابلسر بوده که ۱۷ سال ظهر عاشورا در خیمهسوزان و مراسم عزاداری روضه حضور داشت ودر آخر هم برات شهادت در سوریه گرفت.
اینکه افراد با شور و شوق سالهای سال به عشق امام در هیات اشک میریزند و بعد زمانی ۲ هزار کیلومتر آوارگی و دربه دری در بیایانهای سوریه را به جان میخرند تا قصه بیحرمتی به حرم تکرار نشود چیزی جز محبت اهل بیت نیست.
وی بار دیگر روزهای سخت کرونا و خاطرات آن روزها را مرور میکند و یادآور میشود: موضوع مهم این بوده که با گذشت بیش از دو سال کرونایی که بیش از ۵ هزار و ۵۰۰ میت تغسیل و تدفین و بیش از ۷ هزار میت را تغسیل کردیم، حتی یک نفر از افراد به کرونا مبتلا نشد با وجود اینکه برخی حتی ما را میترساندند و من میگفتم پزشک و پرستار دارند جانشان را از دست میدهند ولی ما با خدمت در این حوزه بیمه شدیم و هنوز هم کار را تعطیل نکردیم.
طی این سالها خاطرههای زیادی در ذهن دارم اما خاطرهای همواره مقابل چشمانم است و آن ماجرای تکاندهنده تغسیل اموات کرونایی است که هیچگاه فراموش نخواهم کرد، ماجرا به روزهای نخست شرایط کرونایی برمیگردد که نگرانی بسیاری در این حوزه بود، شهر به شهر میرفتیم لباس تهیه کردیم؛ آن روز به تنکابن رفتیم لباس در اختیار بچهها قرار دادیم و بعد به رامسر رفتیم دیدیم لباس تمام شد و به گیلان رفتیم تا لباس تهیه کنیم که با من تماس گرفتند و گفتند حتما برای تغسیل میت به تنکابن بیایید.
آن شب، شب نیمه شعبان سال ۹۹ بود و متوفی نخستین میت شهرستان بود بعد از چندین بار تماس گفتند حتماً بیایید چرا که میت هم به بیماری سل و کرونا مبتلا بود و هم اینکه معتاد کارتنخواب بود ما سریع خود را به تنکابن رساندیم و کار تغسیل را شروع کردیم.
وقتی کار تغسیل را شروع کردیم دیدیم میت گویی مومیایی شده بود بهطوریکه بعد از ۲۰ دقیقه توانستیم پوشش روی میت را باز کنیم با چیزهایی که شنیده بودیم وقتی پوشش را کنار زدیم ناگهان با بدن سفید و چهره نورانی مواجه شدیم گویی میت روحانی بود بعد از تغسیل همانند همیشه نوحه و روضه خواندیم وقتی کارمان تمام شد هوا داشت تاریک میشد و برای مراسم قول دادم و واقعا دیدم به مردم هم نمیرسم؛ پیش خودم گفتم آقا حکمت این شب چیست که از منبر و سخنرانی افتادیم؟!
در همین فکرها بودم که باران شدت گرفت بهطوریکه قبر پر از آب شد، با هر سختی بود میت را دفن کردیم و نماز خواندیم، واقعاً فضای عجیبی بود و هوا تاریک شد، وقتی لباسها را عوض کردیم و در خودرو نشستیم که برگردیم همه گروه زدیم زیر گریه….
میت پدر و مادر و خودش از خیران بودند
نکته جالب صبح فردا بود که امام جمعه و فرماندار تماس گرفتند و از ما تشکر کردند که شما کار بزرگی کردید و آنجا بود که فهمیدیم میت پدر و مادر و خودش از خیران بودند و سالهای سال عمرشان را وقف خدمت به مردم کردند ولی این فرد به دلیل مشکلاتی براثر اعتیاد سرمایهاش رفت و بعد از فوت پدر و مادرش ترک کرد و برگشت ولی دیگر دیر شده بود و سرمایهاش را از دست داد و حکمت آن شب و ماجرا این بود که میت خیر بود؛ آن شب بود که به عینه معنای این جمله را که «تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز» را فهمیدم.
ترابینسب اشارهای هم به حادثه حمله به روحانیون در حرم امام رضا (ع) کرده و میافزاید: اتفاقی که در حرم امام رضا (ع) افتاد و دو طلبه که با هم، هم لباس و هم مسیر بودیم در آن به شهادت رسیدند به ما فهماند که مسیر را داریم درست میرویم و با اینگونه اقدامات کینه دشمنان دوچندان میشود.
وی در پایان تاکید میکند: ما از همین مردم هستیم و روی یک سفره نشستیم جانمان را در این مسیر گذاشتیم و نه تنها عقبنشینی نمیکنیم بلکه بعد از شهادت گروههای جهادی فعالیتمان بیشتر شده و بیشتر در این مسیر خواهیم ماند.