به دلیل اهمیت بحرانهای اجتماعی و سیاسی نظریهپردازیهای بسیاری برای توصیف و تبیین این وضعیت صورت گرفته است. در این نظریهپردازیها تلاش شده است الگوهایی برای مدیریت بحران ارائه شود که با حداقل هزینه بحرانها را کنترل و مدیریت کنند. هدف نظریهپردازان در این حوزه آن است که چیستی، چگونگی، چرایی گسترش و سپس، مدیریت بحرانها را بحث و بررسی نمایند. لکن اصول و راهبردهای ارائه شده توسط بیشتر نظریهپردازان خاستگاهی غربی و غیر بومی دارند و این مطالعات با پیشفرضهای غیر دینی تبیین شده است و در نتیجه در بسیاری زمینهها سنخیتی با اصول و شرایط حاکم بر جامعه اسلامی ما ندارد و نیازمند بازنگری در این الگوها و یا تولید الگوی بومی میباشیم.
پژوهش حاضر تلاش میکند در راستای یک مطالعهی میان رشتهای در حوزه سیاست و مدیریت و در جهت تولید علوم انسانی برخواسته از قرآن کریم در موضوع مدیریت بحران، ضمن تعریف لغوی و اصطلاحی واژه بحران و مطالعهی اصول و الگوهای رایج مدیریت بحران، ابتدا معنای «بحران» در گفتمان قرآنی را بررسی و تحلیل کند و رویکرد قرآن را به این مفهوم بررسی نماید و سپس بحرانهایی را در قصص انبیاء اولوالعزم(ع) که نمونهای از مدیران موفق در تاریخ بشر میباشند را مطالعه و اصول بهکار رفته توسط ایشان برای مدیریت بحران در یک جامعه الهی را استخراج نماید.
به همین منظور واژههای قرآنی را که دارای معنا و مصادیق مشترک با مفهوم بحران هستند کشف و بررسی کردهایم و در ادامه سه داستان قرآنی از زندگی حضرت نوح(ع)، حضرت موسی(ع) و نبی مکرم اسلام(ص) که بیانکننده وقوع بحران و در نتیجه مدیریت بحران توسط ایشان میباشد را برگزیده و در قالب فرآیند سه مرحلهای شکلگیری بحران، تحلیل و بحث نمودهایم. نهایتا پس از بیان و بررسی بحرانها، با استخراج اصول مدیریت بحران که توسط انبیاء(علیهم السلام) در قصص مورد نظر اعمال شده است، آنان را مقایسه کرده، به سیزده اصل مشترک دست یافتیم، که مهمترین این اصول عبارتند از: پیش بینی و ایجاد آمادگی،آگاهی بخشی، پیشگیری، پاسخدهی سریع، بازسازی، حذف عوامل بحرانزا، مطالعه و بررسی بحران. تلاش شد با بررسی مدیریت بحران در قصص قرآنی انبیاء اولوالعزم(علیهم السلام) و توجه به ملزومات امروزی مدیریت بحران به مجموعهای از اصول مدیریت قرآنی بحران دست یابیم تا آغازگری بر مسیر کشف و تدوین الگوی قرآنی مدیریت بحران باشیم.