به گزارش پایگاه اطلاعرسانی جهادگران حوزوی، اینجا سخن از کسانی است که به پیادهروی اربعین نمیروند، آن هم نیروهای جهادی که حاضرند تمام زندگی خودشان را نذر راه امام حسین(ع) کنند. اما میگویند شیرینی خدمت به زائرانی که سلام ما را به آقا میرسانند، تسلای غم دوری ما از حال و هوای کربلاست. خادمانی که قم را عمود اول در مسیر پیادهروی اربعین میدانند.
از حدود ۶ سال قبل، جمعی از بچههای جهادی قم «قرارگاه مردمی اربعین» را برای میزبانی کریمانه از زائران حرم بانوی کرامت در مسیر پیادهروی اربعین راه انداختهاند، قرارگاهی که در سال ۹۸ پذیرای حدود ۲۸۰ هزار زائر بود.
حالا که بعد از دو سال وقفه کرونایی، بار دیگر سیل عظیمی از عاشقان اباعبدالله(ع) از شهرها و کشورهای مختلف در مسیر کربلای معلی به قم میآیند، جهادیها هم به میدان آمده و از دو ماه قبل ایجاد موکب بزرگی را در مسجد مقدس جمکران تدارک دیدهاند.
برای اطلاع از حال و هوای این موکب اربعینی، سری به مسجد مقدس جمکران زده و پس از گذر از ورودی درب شماره یک، به شبستان امام حسن عسکری(ع) رفتم. اینجا اولین محل اسکان زائران است و قرار است در صورت تکمیل ظرفیت آن، زائران در شبستان دیگر و سپس در امامزادهها و مساجد سطح شهر جهت اسکان و پذیرایی استقرار یابند.
کولهپشتیهایی که دلهای خادمان را هم با خود میبرند
معصومه عابر، یکی از بانوان جهادی است که از سال ۹۹ ساکن قم شده و میگوید از ابتدای کرونا در استان گیلان نیز به صورت داوطلبانه جهت خدمترسانی در بیمارستانها حاضر شده است و حالا به همراه زینب خانم دختر کوچکش تقریبا به صورت شبانهروزی در قرارگاه اربعین قم حضور دارد، دختر دیگرش هم در واحد رسانه قرارگاه مشغول خدمت است.
از او میپرسم چه چیز باعث شد که به جای زیبایی و لذت حضور در پیادهروی اربعین، خدمت در موکب قم را انتخاب کند؟ در پاسخ میگوید: نعمت خدمت به زائری که میخواهد به زیارت آقا برود، برای من لذت مضاعفی دارد. اگر چه این زائران فقط یکی دو روز مهمان ما هستند، اما خیلی زود با نگاههایشان انس میگیریم و حتی گاهی بدون آنکه کلامی رد و بدل کنیم، با آنها حرف میزنیم. وقتی زائری از ما خواستهای دارد یا بر اساس مسئولیتی که واگذار شده ، خدمتی انجام می دهیم، میدانیم که کوچکترین کار ما روی برداشت آنها از خدمت و خادمیکردن ما تاثیر میگذارد، در واقع ما هر زائر را یک سفیر فرهنگی در سفر به شهر حضرت معصومه(س) میدانیم.
از خانم عابر پرسیدم، وقتی فکر میکنید این زائران تا چند روز دیگر در حرمهای عتبات خواهید بود ولی شما در شهر خودتان هستید، چه احساسی به شما دست می دهد؟ لحظهای تامل میکند و با نگاهی پر از حسرت میگوید: راستش وقتی زائری را میبینم که وسایل و کولهپشتی پیادهروی خودش را برداشته و برای ادامه راه با ما خداحافظی میکند، گویا بخشی از دل و روحم را هم در آن کولهپشتی همراه خود به کربلا میبرد. با خودم میگویم انشاءالله سلام مرا به ارباب میرساند.
وقتی از او خواستم اگر نکته جالبی در این چند روز دیده است برای مخاطبان گزارش بیان کند، گفت: یکی از موضوعات مهمی که به عنوان یک فرصت خوب در این قرارگاه وجود دارد، فرصت گفتوگویی است که بین زائران ایرانی و خارجی با یکدیگر یا با خادمان فراهم میشود. چون اغلب زائران پاکستانی با زبان انگلیسی آشنایی دارند، من چند بار دیدم برخی زائران برای برای گفتوگو به وسیله گوشی خود، با حوصله و دقت زیاد از ترجمه گوگل (گوگل ترنسلیت) استفاده میکنند تا بتوانند ارتباطگیری کنند و مفاهیم مدنظر خود را منتقل کنند.
مغناطیس حسینی همه را به میدان اربعین آورده است
از خانم عابر که به محوطه بیرونی شبستان آمده، تشکر میکنم و به قسمتی که محل استراحت آقایان است میروم. حضور طلاب در همه قسمتهای قرارگاه پررنگ است. یکی از روحانیون مشغول صحبت با گروهی از زائران است و کمی صبر میکنم تا صحبتش تمام شود. وقتی از او خواستم خودش را معرفی کند، طفره میرود و میگوید: من هم یکی مثل همه این خادمها هستم اگر قابل باشم.
پرسیدم: برای کار تبلیغی به میان زائران آمدهاید؟ گفت: نه، هر کاری که از دستم بر میآید انجام میدهم. روزهای اول بیشتر مشغول فراهم کردن زیرساختهای قرارگاه بودیم و حالا هم فرصتی میشود تا بین مردم حاضر شویم و صحبت کنیم.
از او سوال کردم: واکنش مردم و خصوصا جوانان به صحبتهای شما چیست؟ در پاسخ گفت: ذهن آنها پر از سوال است و ما معمولا سعی میکنیم ابتدا به سوالات آنها پاسخ دهیم. نقطه مشترک جوانان همین محبت و ارادت آنها به اهل بیت(ع) خصوصا حضرت امام حسین(ع) است که به قول رهبر معظم انقلاب مانند یک آهنربا یا مغناطیس آنها را به این مسیر کشانده است. همین هم سرمایه اصلی ما در بحث های تبیینی است که به عنوان نقطه شروع و اتکای مباحث خودمان از آن استفاده میکنیم. گاهی هم مسائل شرعی مبتلا به در سفر یا عزاداری را برای آنها توضیح میدهیم.
«حاجی جون ماست، نَفَس ماست، همه چیز ماست…»
از یکی از مسئولین قرارگاه خواستم تا دو نفر از زائرین را هم برای مصاحبه معرفی کند. دقایقی بعد زمینه مصاحبه با خانم فریبا عربپور فراهم شد که اهل کرمان است. او میگوید ساعت ۲ بامداد روز قبل، پس از یک مسافرت خستهکننده با قطار، به قم رسیده و همراه با کاروانی است که اغلب اهل شهر کرمان هستند.
ابتدا از حال و هوای موکب قم و خادمان اعلام رضایت و تشکر میکند. صحبت را از اینکه اهل کرمان است شروع می کنم: شما همشهری «حاج قاسم» هستید! آهی میکشد و با لهجه شیرین کرمانی میگوید: «حاجی جون ماست، نَفَس ماست، همه چیز ماست…»
از او می پرسم چه چیز موجب شد سختی راه را به جان بخرید و دل به راه بسپارید؟ پاسخی میدهد که مرا شرمنده میکند: کدام سختی؟ من سختی در این راه نمیبینم. اینجا که خوب به ما رسیدگی میکنند، مطمئن هستم در ادامه هم همه آنهایی که میزبان ما هستند، به زائران محبت دارند. من سالهای قبل که به این سفر رفتهام، این را تجربه کردهام.
از خانم عرب پور خواستم با نگاه خودش، حال و هوای زائران اربعین را توصیف کند، در پاسخ گفت: حال و هوای هر کس به میزان شناخت او از مسیری که انتخاب کرده بستگی دارد. اما چیزی که در بین همه زائران مشترک است و مانند نخ تسبیح دلهای آنها را به هم نزدیک می کند، همان عشق امام حسین(ع) است، من این را به مدلهای گوناگون دیدهام.
گفتم: چند نفر به شما التماس دعا گفتند؟ در حالی که فکر نمیکردم پاسخی آماده داشته باشد، گفت: ۴۵ نفر . پرسیدم: دقیق ۴۵ نفر؟ باز هم یادی از سفر قبل کرد و ادامه داد: من فکر میکنم وقتی کسی از ما التماس دعا دارد نسبت به ما حقی پیدا میکند و من خیلی حساس هستم که حق او را به جا بیاورم. برای همین و طبق تجربههای قبلی برای خودم فهرستی از این افراد تهیه میکنم و سعی میکنم مو به مو آنچه خواستهاند را انجام دهم. در مسیر پیاده روی هم قولی به خودم دادهام و اینکه ۴۵ دور تسبیح صلوات بفرستم و ثواب صلواتهای که میفرستم و قدمهایی که در هر دور بر میدارم را به آنها تقدیم کنم.
در پایان از او پرسیدم: وقتی کسی سراغ زیارت حاج قاسم را از شما میگیرد چه حالی پیدا میکنید؟ تاملی کرد و گفت: من حتما همه این افراد را به کرمان دعوت میکنم. خانواده ما منزلی را برای اسکان زائران مزار حاجی اختصاص داده است و من بلافاصله شماره تماس خودم را به آنها میدهم تا اگر به کرمان آمدند جایی برای اسکان داشته باشند. بسیاری از اوقات هم وقتی افراد تماس میگیرند اصلا آنها را نمیشناسم یا به یاد نمیآورم، اما با افتخار میزبان آنها هستم، چون آنها مهمان «حاجی» هستند.
به گفته مهدی قربانیکرم، مسئول قرارگاه مردمی اربعین، در سال ۹۸ بیش از ۹۰ هزار زائر غیرایرانی از ۱۰ کشور از خدمات مختلف قرارگاه استفاده کردهاند که بیشترین تعداد آن مربوط به محبان اهلبیت(ع) از پاکستان و افغانستان است. امسال نیز گروههای متعددی از زوار غیرایرانی میهمان موکب مردمی قم هستند. به همین بهانه از یکی از خادمین قرارگاه درخواست کردم تا شرایطی فراهم کند با یکی از زائران غیرایرانی هم گفتوگویی داشته باشم.
از امام حسین(ع) خواستم محبت خودش را در دل فرزندانم هر روز بیشتر کند
قندیل انجم، خانم ۳۱ ساله اهل ایالت پنجاب پاکستان است که با کمک مترجم قرارگاه اربعین با او گفتوگو کردم. وی همراه با جمعی از اقوام به قصد شرکت در پیادهروی اربعین به ایران آمده، چند شبی را قم اقامت دارد و از ۴ فرزندی که دارد دو تا از آنها را هم در این سفر به همراه دارد. او میگوید همسر من شیعه است اما بستگان همسرم اهل سنت هستند، البته در منطقهای که زندگی می کنیم با اهل سنت مشکلی نداریم و حتی گاهی آنها در برنامههای مذهبی ما هم شرکت میکنند.
گروه ۱۳ نفری آنها به زیارت امام رضا(ع) هم رفته، تا امروز ۱۱ شبانهروز در مسیر زمینی طی کرده و خانم انجم پیشبینی میکند از ابتدای سفر تا وقتی به منزل برگردد، نزدیک به یک ماه در مسیر رفت و برگشت خواهد بود.
خانم انجم میگوید این چهارمین سفر او به ایران است و دومین سفر او به عتبات، او برای تامین هزینههای سنگین این سفرها ناگزیر است مدتها پسانداز کند و به همین دلیل از خیلی امور رفاهی در زندگی چشمپوشی کرده است. به همین سبب برخی از همسایگان و آشنایان او را سرزنش میکنند.
از او میپرسم وقتی تحمل یک ماه سفر زمینی در چند کشور را راه دارید، حتما انگیزه مهمی به شما این توان را می دهد، آن چیست؟ پاسخ من را با خاطرهای بیان میکند و میگوید: اولین بار که قصد زیارت کربلا را کردم، همسرم چون توان تامین هزینههای آن را نداشت اجازه داد فقط فرزند کوچکترم را به همراه خود ببرم. وقتی بچههای دیگر متوجه این موضوع شدند از من خواستند حتما این مشکل را حل کنم. من هم چون هیچ چارهای نداشتم به حضرت ابوالفضل العباس(ع) متوسل شدم تا چند روز بعد همسرم راضی شد همه بچهها را به آن سفر ببرم.
در میانه صحبت خانم انجم با مترجم، لحظاتی سکوت حکمفرما شد و من متوجه شدم او بعد از اینکه نام قمر بنیهاشم را ذکر کرده، بغضی در گلو دارد و توان ادامه صحبت ندارد. از خانم مترجم خواستم به او بگوید اگر شرایط مساعد نیست، به گفتوگو ادامه ندهیم، اما خانم انجم نپذیرفت.
دقایقی بعد گفت: من وقتی به زیارت امام حسین(ع) رفتم هیچ چیزی برای خودم یا فراهم شدن شرایط بهتر زندگی خانوادهام نخواستم، فقط از آن حضرت خواستم که محبت خودش را در دل فرزندانم هر روز بیشتر کند و نیت کردم هر پولی را که دارم در این راه خرج کنم. البته میدانم، اهلبیت(ع) هم به ما کمک میکنند. به یاد دارم، در سفر قبلی وقتی در نجف بودیم، مشکلی برای خانواده ما پیش آمده بود و آنجا در حرم امیرالمومنین(ع) خیلی دعا کردم، وقتی به شهر خودمان برگشتیم این مشکل کاملا برطرف شده بود.
از این زائر پاکستانی درباره نحوه خدمترسانی و برخورد خادمان و مسئولین در موکب قرارگاه اربعین پرسیدم، گفت: دیروز پسر ۱۰ ساله من که در محوطه بیرونی مسجد در حال بازی بود، دچار حادثه شد و از قسمت سر زخمی شد. خادمان اینجا مثل اینکه فرزند خودشان باشد به او رسیدگی کردند و خدمات درمانی انجام شد، من این را فراموش نمیکنم.
در انتهای صحبت هم پرسیدم آیا نگرانی در ادامه سفر دارد که بشود آن را پیگیری و رفع کرد؟ او هم مانند بسیاری از زوار پاکستانی نگران صدور به موقع ویزای عراق بود و گفت: از چند روز قبل درخواست ویزا را به سفارت عراق دادهایم ولی هنوز مشخص نیست چه زمانی به دست ما برسد. انشاءالله این مشکل را خود اهل بیت(ع) برای ما حل کنند.
قم، عمود اول برای پایهگذاری تمدن نوین اسلامی
اگر چه قم تنها شهری نیست که میزبانی از زائران و راهیان پیادهروی اربعین را به عهده دارد، اما رسم مهربانی و کرامت مجاوران حرم کریمه اهلبیت و بانوی کرامت، حضرت فاطمه معصومه(س) از یک سو و خاستگاه انقلاب بودن، نگاه و حرکت نیروهای جهادی آن در مسیر تمدن نوین اسلامی از سوی دیگر، اقتضا میکند که میزبانی از زائران اربعین در این شهر به تناسب همین ویژگیها باشد.
شاید به همین سبب است که قمیها، بعد از تهران دارای بیشترین تعداد موکب در خارج از استان نیز هستند و اگر به نسبت جمعیت حساب کنیم، جلوترند. امید که تمرین تشکیل امت واحده اسلامی و ارائه مدل تمدن نوین مهدوی در این اربعینها، همانند پیروزی انقلاب اسلامی قم را به الگویی برای دیگر شهرهای جهان اسلام بدل کند.