فَداها أَبُوها…

روایت صالح بن عرندس حلى, عالم بزرگوار شیعى قرن نهم  هجری قمری در کتاب «کشف اللئالى»
وى گوید: روزى جمعى از شیعیان به قصد دیدار حضرت موسى بن جعفر(ع) و پرسیدن سوالاتى از ایشان به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم(ع) در مسافرت بود, سوالات خود را به حضرت معصومه که در آن هنگام کودکى خردسال بیش نبود, تحویل دادند. فرداى آن روز براى بار دیگر به منزل امام شرف حضور پیدا کردند, لیکن هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. چون ناگزیر به بازگشت بودند, مسائل خود را مطالبه نمودند تا در مسافرت بعدى خدمت امام برسند. غافل از این که حضرت معصومه جواب پرسشها را نگاشته است. وقتى پاسخها را ملاحظه کردند. بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزارى فراوان شهر مدینه را ترک گفتند. از قضاى روزگار در بین راه با امام موسى بن جعفر(ع) مواجه شده, ماجراى خویش را باز گفتند. چون امام پاسخ سوالات را مطالعه کرد, سه بار فرمود: فداها ابوها.پدرش فدایش.

کشف اللئالى تاکنون به چاپ نرسیده و به صورت مخطوط در کتابخانه شوشترى‌هاى نجف اشرف وجود دارد. مرحوم میرجهانى نسخه‌اى از این کتاب را در کتابخانه شیخ محمدسماوى دیده است. (مهدى پور, کریمه اهل بیت, متن و پاورقى ص ۶۲.)

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *