شهید سلامت حجتالاسلام و المسلمین جعفر آذرپندار
کشاورززادهای بود که مشهور بود به خانوادهدوستی و کار پشت تراکتور روی زمین کشاورزی. توی مدرسهشان هم ظرفهای بقیه طلبهها را میشست و مناجات ابوحمزه را سحرها میخواند. وقتی به کسوت امامجمعگی درآمد، مغضوب تجزیهطلبان شده بود. آنها هم برای تخریب شخصیتش مضایقه نمیکردند. شاید آن شخصی که وسط خطبههای نماز جمعه بلند شد و به ایشان توهینهای زشتی کرد، متأثر از فعالیت همان تجزیهطلبان بود. البته بعدا حاجآقا توی کوچهای او را دید و حسابی با هم رفیق شدند.
دخترش را به عقد یک جوان مسجدیِ تلاشگر درمیآورَد که البته بعدا توقع نداشته باشد که برایش پارتی بازی کنند. موانع خدمت به مردم را با قوتی که از اجتماع مردم میگرفت کنار میزد حتی اگر به قیمت «اقامه نماز جمعه وسط جاده خاکی» تمام شود؛ همان جادهای که بارها از مسئولان خواسته شده بود، آسفالتش کنند.
با آمدن کرونا، در خانه نماند، صوتی مبنی بر «در خانه بمانیم» ضبط کرده و مدام از بلندگوی مسجد پخش میکرد. مسئولان را برای کنترل ورودی شهر به خط میکرد. با مغازهدارها برای بستن مغازههاشان صحبت میکرد. دفتر امام جمعه تبدیل شد به محل تهیه بسته غذایی برای خانوادههای بیبضاعت. تا آخر شب هم تمام معابر شهر را با کمک سایر نیروهای متعهد ضدعفونی میکردند. چند روز بعد از شهادت حاج قاسم، حرف دلش را به زبان آورد و چهار ماه بعد از شیوع کرونا پر کشید.