به گزارش پایگاه اطلاعرسانی جهادگران حوزوی، چه زیبا است وقتی لبخندی بر صورت پیرمردی نقش می بندد و یا مادری گیسو سپید به واسطه خدمتی بیمنت، دعای خیری را نصیبت انسان میکند.
زیبا، اما دشوار است که سالیان سال عمرت را در یک منطقه محروم بگذرانی و در غم و شادی مردمانی شریک باشی که از سادهترین امکانات شهری محرومند.
زندگی شیرین است، هنگامی که در منطقه محروم قدم بگذاری که به برکت حضور یک روحانی در مسیر سازندگی قرار گرفته است.
این ها حکایت و یا چند خطی دست نوشته نیست، بلکه قصه زندگی روحانی مستقر در محرومترین منطقه زنجان است، که با یک استخاره تصمیم میگیرد که از همدان به زنجان بیاید و حالا خدمت در کنار محرومین طعم زندگیاش را به شیرینی تبدیل کرده است.
پیر و جوان را جذب کرده و با کارهای خود اعتماد اهالی را جلب کرده طوری که بسیاری از کارهای مسجد و حتی اهالی را خود اهالی انجام میدهند، در اعیاد و مناسبتها برای محرومان منطقه سبد معیشتی تدارک دیده شده و تقسیم میشود و یا احشام اهدایی و یا خریداری شده ذبح و در بین مردم تقسیم میشود.
پای صحبتهای «حجتالاسلام مهدی علیزاده» مینشینیم، تا از حکایتهای شیرین و تلخی که تار و پودهای زندگیاش را ساخته است، سخن بگوید.
حاج آقا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چند سال است که در این منطقه حضور دارید؟
بنده مهدی علیزاده هستم، متولد سال ۱۳۶۱، سه فرزند دارم، دو دختر و یک پسر، متولد همدان هستم، ۶ سال در حوزه علمیه همدان و ۵ سال نیز در حوزه علمیه قم درس خواندم و پس از آن هم در درس خارج از فقه شرکت میکردم.
پس از پایان تحصیلات حوزوی به چه کاری مشغول شدید؟
وقتی که تحصیلات حوزوی را تمام کردم، به علت شرایط سختی که داشتم، در کانون اصلاح و تربیت مشغول به کار شدم و پس از آن مدتی در مسجد اسلامیه به کار اصلاح و تربیت پرداختم.
و داستان آمدنتان به کوی فلسطین چه بود؟
خب من در همان کانون اصلاح و تربیت مشغول بودم، اما با طرحی که برای رسیدگی به مناطق محروم تصویب شد و سازمان تبلیغات آن را اجرا کرد به کوی فلسطین آمدم.
یعنی به عنوان روحانی کوی فلسطین مشغول به کار شدید؟
بله طی پیشنهادی که به من شد، در ابتدا به عنوان پیش نماز در مسجد مشغول شدم و چون مسجد امام جماعت نداشت، این کار را ادامه دادم.
پس از مدتی که به عنوان امام جماعت فعالیت کردم، یک سری فعالیتها را با محوریت مسجد شروع کردیم.
و چطور شد که فعالیتهای شما گسترش پیدا کرد؟
در واقع جرقه افزایش فعالیتهای فرهنگی از آنجایی خورد که یک جلسه با ائمه جماعات شهرهای مختلف داشتیم و در آنجا به بحث و تبادل نظر پرداختیم. در واقع ظرفیتهای محلات در این جلسه بررسی شد و پس از آن بنده با یک طرح پیش رفتم و فعالیتها روز به روز بیشتر شد.
طرحی که ارائه کردید چه بود؟
خب ببینید، کارمان را با یک هیأت شروع کردیم، یعنی روزهای سهشنبه و پنجشنبه از طریق هیأت یک سری کارهای فرهنگی انجام دادیم و نماز را احیا کردیم. طرحی که جواب داد و استقبال زیادی هم از آن شد، بعد از آن فعالیتها را بیشتر کردیم.
یعنی ببینید، وقتی بیریا بودن و بی و غل و غش بودن مردم را میدیدم علاقهام به کار زیاد میشد، مخصوصا فعالیتهای معنوی خیلی خوب جواب داد، یعنی با اینکه محله محروم بود، اما به لحاظ معنوی ظرفیت خوبی داشت به همین خاطر ما کار را از برگزاری نمازهای جماعت شروع کردیم، پس از مدتی کار را در تمامی روزهای هفته ادامه دادیم، یعنی یکشنبهها مراسم دعا داشتیم. بعد از آن یک سری قرآن برای مسجد تهیه کردیم و آموزش قرآن را هم انجام دادیم.
منطقه با اینکه محروم است، ولی در مناسبتها هم برنامه دارد، این برنامهها را چه کسی ساماندهی میکند؟
خب ببینید، ساماندهی این برنامهها هم توسط مسجد انجام میشود، یعنی ما در هر مناسبت مذهبی برنامه داریم، یعنی در ولادت امام زمان (عج) برنامه خاصی داریم، یا در ایام شهادت ائمه معصومین(ع) و یا ماه محرم برنامه خوبی داریم که اغلب اهالی در آن شرکت میکنند.
در یکی از برنامهها یک اقدام بسیار خوبی شد که همه اهالی در آن شرکت کردند، یعنی پیرزن و پیرمردهایی که توان شرکت در جشن ولادت امام زمان (عج) را نداشتند، در درب منازل خود یک پرچم نصب کرده و به صورت خودجوش در جشن شرکت کردند. یعنی یک جشن به وسعت همه محله برگزار شد و یک برنامه ماندگار در تاریخ محله شکل گرفت.
در بحث آموزش قرآن هم ظاهرا توفیقات خوبی حاصل شده، در این باره هم توضیح میدهید؟
بله، بحث آموزش قرآن یکی از اولویتهای من بود، به همین خاطر بحث آموزش را با یک صفحه در روز شروع کردیم و بعدها موضوع ترجمه قرآن کریم نیز دنبال شد.
آموزش قرآن را چه مدتی است که انجام میدهید؟
بیینید، الان یک سال است که آموزش قرآن کریم را با ترجمه در دست انجام داریم که با استقبال خوبی هم مواجه شده و پیشرفت خوبی داشته است.
با توجه به شیوع ویروس کرونا فعالیت مسجد در این ایام چگونه بود؟
خب بینید، ما هم مثل سایر مساجد در ایام کرونا، فعالیت زیادی داشتیم از جمله توزیع بستههای غذایی که با کمک خیرین انجام شد.
یعنی شاید باورش سخت باشد، اما در همین منطقه کوچک ۴۰۰ بسته غذایی با حفظ عزت و احترام نیازمندان توزیع کردیم.
در برگزاری مراسمات مثلا در ماه محرم نیز تلاش کردیم که پروتکلهای بهداشتی رعایت شود و همه برنامهها در فضای باز برگزار شد.
یک نکته دیگر هم عرض کنم که همین ایام کرونا و فعالیت ما باعث شد که با همفکری هیأت امنای مساجد یک صندوق برای مسجد تاسیس کنیم.
مسجدی که اتفاقا در کمک به نیازمندان یک نعمت بزرگ محسوب میشود، یعنی از طریق این مسجد توانستهایم به افرادی که در پرداخت اجاره یا گذران زندگی دارند، کمک کنیم.
اینطور به شما بگویم که در ابتدای ورودم به مسجد برنامهام این بود که جوانان جذب مسجد شوند، اما بعدها با برنامههایی که اجرا کردیم همه اقشار، پیر، جوان جذب مسجد شدند و به نوعی برنامهها شکل همگانی به خود گرفت و همه اهالی در برنامهها مشارکت کردند.
یعنی در حال حاضر شما همه وقت خود را برای برنامههای مسجد میگذرانید؟
بله، خب ببینید، مشارکت اهالی در برنامهها من را راغب میکند که بیشتر از قبل برنامه اجرا کنم و به صورت هفتگی در مسجد برنامه داریم.
شاید باورتان نشود، ولی فعالیت در این مسجد باعث توفیقات بسیاری شده است، از جمله اینکه یک اتفاقی در محله موجب مرگ یک نفر شده بود و با پادرمیانی که کردیم، خانواده مقتول راضی به رضایت شدند.
یا در یک اختلاف دیگر که صاحبخانه مستاجر را از خانه بیرون میکرد، پا درمیانی کردیم و این اتفاق نیفتاد.
حتی در این منطقه وقتی اهالی به هر دلیل نیاز به کار بنایی و ساختمانی داشته باشند با کمک مردم دست به کار میشویم تا مشکل حل شود، موردی بود که دو همسایه به خاطر نم دادن یکی از خانهها با هم درگیر شده بودند و توانایی مالی ترمیم آنرا نداشتند، اهالی و کسانی که کار بلد بودند آستین بالا زدند و مشکل رفع شد تا دو همسایه زندگی خوبی داشته باشند.
وقتی داشتیم کار میکردیم یکی از اهالی که مرا نمیشناخت آمد و از من درباره کارم سوال کرد و از من در مورد میزان حقوقم برای یک اصلاح نم خانهاش سوال کرد، اهالی گفتند ایشان امام جماعت مسجد است!
کار در مسجد شما را خسته نمیکند؟
نه اصلا، ببینید، وقتی حل مشکلات مردم را میبینم و ذوقی که جوانان برای حضور در مسجد دارند، بیشتر علاقهمند میشوم که کارم را ادامه دهم. حتی همین فعالیتها باعث شده که خیرین هم پای کار بیایند و با ما همکاری کنند و همین مرا دلگرم میکند که ادامه دهم. یا یک موضوع دیگر اینکه همین اقدامات الگویی برای فعالیت سایر مساجد شده است و من از این خوشحالم که چهره محرومیت از همه مناطق پاک خواهد شد.